![تجاوز گروهی به یک خانم معلم در جنوب تهران تجاوز گروهی به یک خانم معلم در جنوب تهران](http://www.irannaz.com/user_files/L131035205517.jpg)
فردای آن روز پسر ناشناسی با پدر فهیمه تماس گرفت و گفت: ما دخترتان را گروگان گرفتهایم و باید 450 هزار تومان به ما بدهید تا فهیمه را آزاد كنیم. پدر فهیمه قبول كرد و شخا آدمربا در میدان صادقیه تهران قرار ملاقات گذاشت تا پول درخواستی را تحویل بدهد و دخترش را آزاد كند،اما ابتدا موضوع را با پلیس در میان گذاشت.
او با ناامیدی و اضطراب به خانه برگشت و همان شب جوان ناشناس در یك تماس تلفنی به او گفت: دخترت هرگز به خانه برنمیگردد. دیگر منتظرش نباشید. پس از گفتن این جمله فورا تلفن را قطع كرد. از سوی دیگر، كارآگاهان جستوجوی گستردهیی را برای یافتن دختر ربوده شده آغاز كردند تا اینكه با گذشت پنج روز از این ماجرا، فهیمه با پدرش تماس گرفت و گفت: من در میدان آزادی منتظرت هستم و از چنگ آدمربایان فرار كردهام.
ماموران كنجكاو بودند كه بدانند چه بلایی بر سر فهیمه آمده و چگونه به تنهایی برگشته است. فهیمه كه بشدت ترسیده بود ماجرای ربوده شدنش را چنین تعریف كرد: روز دوم اسفندماه از آموزشگاه بیرون آمدم تا به خانه برگردم. در میدان نور سوار خودرویی شدم كه سه سرنشین داشت.
میخواستم فریاد بزنم، اما دستهایش را روی دهانم گذاشت و مرا روی صندلی خواباند. آنها در تاریكی شب به سمت یافتآباد راه افتادند و مرا در منطقه چهاردانگه به اتاقكی در حاشیه یك زمین كشاورزی بردند. به آنها التماس كردم كه با من كاری نداشته باشند، اما هر سه با زور وحشیگری به من تجاوز كردند و بعد مرا در اتاقی انداختند و زندانیام كردند.
فردای آن روز هم دو جوان افغانی كه كارگر زمین كشاورزی بودند به سراغم آمدند و به من تجاوز كردند. چند بار میخواستم خودم را بكشم، اما نشد. مدت چهار شبانه روز در آن خانه كوچك زندانی بودم، تا اینكه روز پنجم، سه پسر جوان برای انجام كاری از آنجا رفتند، ساعتی بعد به سراغ یكی از كارگران افغانی رفتم و با دادن مقداری پول و زنجیر طلایم از او خواستم كه یك اتومبیل برایم بگیرد.
اوصف و شكور به تجاوز به دختر جوان اعتراف كردند و مصطفی در بازجویی اولیه گفت: من راننده بودم و از ماجرای آدمربایی خبر نداشتم و یكی از دوستانم به من گفته بود كه در منطقه میدان نور با دوست دخترش قرار دارد. من هم با آنها رفتم، اما وقتی دختر جوان سوار ماشین شد.
اما هنوز سومین جوان فراری است. پرونده این آدمربایی به شعبه 77 دادگاه كیفری استان تهران فرستاده شد و دیروز در دادگاه مصطفی و همدستش داود به ربودن دختر و تجاوز به او اعتراف كردند. اكنون تلاشی دوباره برای دستگیری سومین جوان متجاوز آغاز شده است تا قاضی دادگاه حكم خود را درباره متهمان صادر كند.